اصلاً عشق نمیخواهد که کسی را بکُشد، بزند، بدرد، ببرد، یا حتماً بشود.
عشق تباهی نیست، خواستن و ساختن و حتی رفتن است...
حالت تهوع دارم، درد مثل یک موجود تنها توي دلم فریاد میزند.
میروم یک سیب سرخ را گاز بزنم تا حجم خالی درونم را پر کنم، شاید بتوانم تنهاییام را بالا بیاورم.
صدای موزیک توی خانه میپیچد: «شب تهی از مهتاب / شب تهی از اختر...»
...
و از خاطرم میگذرد خاطراتی که با تو نداشتم، با تو: مردی که نمیشناسم!
نسخه الکترونیک «مردی که نمیشناسم» را میتوانید همین حالا از فیدیبو تهیه کنید.
- مردی که نمیشناسم
- داستان کوتاه فارسی
- نویسنده: هستی جعفری
- با مقدمه و تحلیل: دکتر علی باباییزاد
- ویراستار: آزاده سجادی نسب
- طراح جلد: نینا میرزایی
- چاپ: اول 1398
- تعداد صفحه: 96
- شابک: 978-600-7308-13-4
- قطع: رقعی