«بهندرت به نخستین کتاب نویسندهای دست مییابم که بدینگونه خود را به آن نزدیک احساس کنم. من معمولاً تشویشِ شهرها و مِهآلودگیهای سرد را بهدرستی در نمییابم. به نظرم میرسد که تشویش بروکسل ناشی از آن است که اشتیاق دارد از خویشتن خود بگریزد. عکس آن، تشویشی است که در چلّۀ آفتاب (الجزیره) رخ میدهد و درونمایۀ رُمانِ خطا را تشکیل میدهد. من این تشویش و دلواپسی را بهتر در مییابم، زیرا گریز از آن امکان ندارد. اگر جان و روح انسان در بندرگاه ژِن، در نیمروز، دستخوش فتور و سستی میشود علت آن است که میخواهد در همین زمان زیر این آسمان بماند. از این لحظه، رویارویی و درگیری بی هیچ ملاحظهای رخ میدهد.
درونمایۀ رمان خطا دقیقاً همین رویارویی است و بیان این نکته که چگونه یک انسان، که برای زیستن قدم به عرصۀ گیتی نهاده است، در فراسوی نوعی مرگ، به حیاتی ثانوی میتواند دست بیابد. به اعتقاد من، درونمایهای از این مهمتر وجود ندارد. زبان پر غرور و راستین، و اندکی کنارهگیرِ دانیل، موجب فزونی یافتن زیبایی پنهان این کتاب میشود؛ کتابی که از آنِ کسانی نیست که خود انتخاب میکنند، بلکه بیشتر از آنِ اشخاص نادری است که خوانندگان خود را خود بر میگزینند.»
آلبر کامو
مشخصات کتاب