ما انسانها همیشه در پی شناخت دیگری هستیم غافل از اینکه خودی گمشده در درون داریم که نیاز به دیدهشدن و شناختهشدن دارد. شناخت خود به شناخت دیگری هم ختم میشود و دیگری شاید کسی نباشد جز خودمان که فرافکنی شدهایم در نگاه او. هر آدمی بخشی از ما را درون خودش دارد و ما با بخشی از خودمان در ارتباطیم که کمتر می شناسیمش. و هر چه که ناشناخته باشد برای آدمی جذابتر است و کنجکاوبرانگیزتر و البته خطرناکتر. اما نکتۀ قابل تأمل ماجرا این است که ما مدام در پی کنجکاوی و کشف ناشناختههاییم و وقتی نمیگذاریم برای مرور آنچه که هستیم و زندگی کنیم هر آنچه را که آرزویش را داریم و فقط به دیدن آن در دیگری بسنده میکنیم. ما خودمان همبازیها و شخصیتهای قصۀ زندگیمان را انتخاب میکنیم و خود سرنوشت را رقم میزنیم با پیشنویسهایی که از ابتدای زندگی در ذهنمان شکل گرفته است. نه آدمم، نه گنجشک / اتفاقی کوچکم / هر بار میافتم / دو تکه میشوم / نیمی را باد میبرد / نیمی را مردی که نمیشناسم.
مجموعه داستان پیش رو نتیجۀ زیستن در میان آدمهایی است که نمیشناسمشان و همین تنهایی در میان کسانی که نمیشناسی باعث میشود به خودت رجوع کنی و از دل جامعه داستانهایی را بیرون آوری که هر کدام گوشهای از یک زندگی است که قصهای می شود برای شنیدن و خواندن و شاید تصعیدی در روح و روان.
اصلاً عشق نمیخواهد که کسی را بکُشد، بزند، بدرد، ببرد، یا حتماً بشود.
عشق تباهی نیست، خواستن و ساختن و حتی رفتن است...
حالت تهوع دارم، درد مثل یک موجود تنها توي دلم فریاد میزند.
میروم یک سیب سرخ را گاز بزنم تا حجم خالی درونم را پر کنم، شاید بتوانم تنهاییام را بالا بیاورم.
صدای موزیک توی خانه میپیچد: «شب تهی از مهتاب / شب تهی از اختر...»
...
و از خاطرم میگذرد خاطراتی که با تو نداشتم، با تو: مردی که نمیشناسم!
نسخه الکترونیک «مردی که نمیشناسم» را میتوانید همین حالا از فیدیبو تهیه کنید.
- مردی که نمیشناسم
- داستان کوتاه فارسی
- نویسنده: هستی جعفری
- با مقدمه و تحلیل: دکتر علی باباییزاد
- ویراستار: آزاده سجادی نسب
- طراح جلد: نینا میرزایی
- چاپ: اول 1398
- تعداد صفحه: 96
- شابک: 978-600-7308-13-4
- قطع: رقعی